دولت محترم بعد از امتیازهای نقدی که به آمریکا داد و در مقابل، فقط وعدههای نسیه گرفت، امروزه همان فرمول - بخوانید برجام 2 - را در رویکرد به اروپا، دنبال میکند!
«حسین شریعتمداری» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «کیهان» نوشت:
1- کمتر از 72 ساعت - یعنی فقط سه روز - پس از پایان سفر پرآب و رنگ نخستوزیر سوئد و هیئت بلندپایه همراه وی به ایران که با استقبال نزدیک به ذوقزدگی مسئولان کشورمان همراه بود، نماینده دولت سوئد در سازمان ملل متحد با ارائه پیشنهاد قطعنامهای علیه جمهوری اسلامی ایران به اعتماد و اطمینان دولتمردان ایران پاسخ داد!
دیروز نماینده دولت سوئد در سازمان ملل طی نطق کوتاهی از تصمیم دولت متبوع خویش برای صدور این قطعنامه خبر داد و از کشورهای عضو درخواست کرد تا در جلسهای که روز دهم مارس - 20 اسفندماه سال جاری - برای تهیه پیشنویس این قطعنامه تشکیل میشود، حضور یابند. متن نطق نماینده دولت سوئد در سازمان ملل اینگونه است؛
«سوئد به عنوان عضو مرکزیت سازمان ملل متحد قطعنامهای علیه نقضحقوق بشر در ایران تهیه کرده و تقدیم میدارد. هدف ما تهیه یک متن به منظور تمدید حکم کلی حقوق بشری علیه ایران برای یک سال آینده است. همین جا از همه کشورهای عضو دعوت میکنم تا در جلسه مشورتی که روز دهم مارس برای تهیه پیشنویس این قطعنامه تشکیل میشود، شرکت کنند»!
سفر هیئت بلندپایه سوئدی با ریاست نخستوزیر این کشور به ایران در حالی صورت گرفت که مسئولان اجرایی کشورمان با آب و تاب فراوان از این سفر یاد میکردند و اصرار داشتند حضور این هیئت اروپایی را یکی از دستاوردهای برجام و در جهت مقابله با تحریمها معرفی کنند. تا آنجا که آقای روحانی، رئیسجمهور محترم در صفحه توئیت خود به دو زبان فارسی و انگلیسی نوشت «ایران و سوئد مصمم به بازگرداندن سطح همکاری به قبل از تحریمها و بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی نزدیکتر به ویژه صندوق تضمین صادرات و روابط بانکی هستند.»
توئیت آقای دکتر روحانی در حالی بود که روز 25 بهمن وقتی هیئت سوئدی از کارخانه مونتاژ قطعات کامیونها و اتوبوسهای اسکانیا بازدید میکرد، «هنریکسون» مدیر اجرایی اسکانیا به خبرگزاری سوئد گفته بود «تجارت با ایران همچنان در ریسک و خطر جدی است چرا که تحریمهای آمریکا علیه ایران همچنان باقی مانده است، اکثر بانکها ترجیح میدهند با ایران مبادلات بانکی نداشته باشند».
2- روز 18 بهمنماه جاری تیتر اول روزنامه کیهان را به گزارشی با عنوان «اخم آمریکا، لبخند اروپا، تکرار بازی پلیس خوب و پلیس بد» اختصاص دادیم و با استناد به مواضع و عملکرد کشورهای اروپایی علیه ایران اسلامی و همراهی و همخوانی کامل آنها با آمریکا از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون و مخصوصا دو دهه اخیر، نتیجه گرفته بودیم که وقتی پای خصومت و مقابله با جمهوری اسلامی ایران در میان است آمریکا و اروپا با یکدیگر تفاوت چندانی ندارند و به اظهارنظرها و اسناد رسما منتشر شده از سوی مقامات اروپایی اشاره کرده بودیم که نشان میداد، در عرصه مقابله با ایران اسلامی، اروپا و آمریکا به بازی «پلیس خوب و پلیس بد» روی آوردهاند و گلایه کرده بودیم چرا «در حالی که با روی کار آمدن ترامپ، کاخسفید دست چدنی خود را از دستکش مخملین بیرون آورده و عمق دشمنی خود با انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن را آشکار کرده است، عدهای در داخل کشور با سادهلوحی آمیخته به وادادگی، راه مقابله با ترامپ دیوانه را در رویکرد به اروپا جستوجو میکنند»؟!
همه شواهد موجود اما حکایت از آن دارند که دولت محترم در چنبره بازی فریبنده «پلیس خوب و پلیس بد» که آمریکا و اروپا بازیگران اصلی آن هستند و در پس معرکه با یکدیگر در اتحاد کامل به سر میبرند، گرفتار شده است و این در حالی است که آقای دکتر روحانی 4 سال قبل و در جریان تبلیغات انتخاباتی درباره نسبت آمریکا و اروپا به همین نکته اشاره کرده و طی سخنانی در دانشگاه صنعتی شریف گفته بود؛
«بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست»! و در توضیح دیدگاه خود از وابستگی اروپا به آمریکا سخن به میان آورده و تاکید کرده بود «اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند... آمریکاییها کدخدای ده هستند. با کدخدا بستن راحتتر است»! اکنون جای این پرسش است که اگر جناب رئیسجمهور محترم کماکان بر نظر قبلی خود تاکید دارند و معتقدند اروپاییها بدون اجازه آمریکا آب نمیخورند؟ چرا باید تجربه شکست خورده و نه فقط ناکام بلکه خسارتآفرین مذاکرات هستهای با آمریکا را در پیوند با اروپا تکرار کرد؟! بدیهی است که صرف رابطه با اروپا مورد نظر نیست، بلکه وادادگی، اعتماد بیجا و مهمتر از آن، نادیده گرفتن توان و ظرفیتهای خودی در رویکرد به کشورهای اروپایی است که خسارتآفرین است و متاسفانه دولت محترم حاضر نیست از این رویکرد دست بکشد. تحویل گرفتن هیئت سوئدی در سطحی بسیار فراتر از روال جاری و تعریف شده دیپلماتیک تا آنجا که برخی از توافقنامهها در میهمانی خانه سفیر سوئد - بخوانید کوکتل پارتی سفیر سوئد - به امضاء رسیده است، نگرانکننده و تحقیرآمیز است، نیست؟! به موارد زیر توجه کنید!
3- چندماه قبل، ریچارد «هاویت» - تهیهکننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط با ایران - گفته بود «توافق هستهای یک نقطه عطف بود، هر چند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوقبشر حل نشده است ما باید دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا را در تهران افتتاح کنیم و گفتوگو درباره حقوقبشر در ایران را از سر بگیریم. پیشرفت واقعی در زمینه حقوق بشر امکانپذیر است. نیروهایی در داخل ایران، در حال اعمال فشار بر حاکمیت هستند و ما امیدواریم گزارش ما نیز باعث پیشرفت در این زمینه شود... اکنون اروپا در ایران نفوذ دارد ولی آمریکا از این نفوذ برخوردار نیست. ما میخواهیم از این اهرم استفاده کنیم و به جنگ در سوریه و یمن پایان دهیم و به سوی ساختار جدید امنیتی در خاورمیانه حرکت کنیم.» آیا این اظهارنظر رسمی از سوی یکی از عالیرتبهترین مقامات اتحادیه اروپا علیه کشورمان تحقیرآمیز نیست؟!
قبل از سفر وزیرخارجه فرانسه به ایران، سخنگوی وزارت خارجه این کشور در اظهارنظری مداخلهجویانه میگوید: «توسعه مناسبات تجاری با ایران جایگاه اصلاحطلبان و میانهروها - بخوانید وادادگان - را تقویت خواهد کرد»! آیا دولت محترم که داعیه حفظ و حراست از عزت ایران اسلامی و شخصیت مردم این مرز و بوم را دارد، نباید در مقابل اظهارات مداخلهجویانه دولت فرانسه کمترین واکنشی از خود نشان بدهد؟! که نداد!
«نادال» به گزارش رویترز، در ادامه میگوید «ما خواهان قدرتمند کردن اصلاحطلبان و میانهروها هستیم تا به مردم ایران نشان بدهیم توافق هستهای برایشان فایده داشته است و تندروها نتوانند بگویند اصلاحطلبان هیچ استفادهای از برجام عاید کشور نکردهاند»!
اروپاییها نیز مانند آمریکاییها بارها تاکید کردهاند که منظورشان از «تندروها» همان تودههای وفادار به اسلام و انقلاب است و کاش زبان دولت اعتدال! به حرکت میآمد و اهانت آشکار اروپاییها علیه مردم وفادار به اسلام و انقلاب - یعنی همانها که همین چند روز پیش در سالروز پیروزی انقلاب با حضور چند ده میلیونی بر وفاداری خود به اسلام و انقلاب تاکید ورزیدند - را پاسخ میگفت، که نگفت. چرا...؟!
بازهم بخوانید؛
در ضیافت شام «ژان مارک آیرو» وزیرخارجه فرانسه در تهران، یکی از تجار فرانسوی از او میپرسد «جناب وزیر، چرا این سفر دقیقا در روزی انجام میشود که فرانسه همراه انگلیس و آمریکا در خلیجفارس و در نزدیکی آبهای ایران مانور نظامی که پیامهای خاصی دارد، برگزار میکند؟ آیا فکر نمیکنید این مسئله روی روابط تجاری ما با ایران تأثیر بگذارد و نتوانیم قرارداد خاصی منعقد کنیم؟ آیا شما از واکنش مقامات ایرانی نگران نیستید»؟! تصور میکنید جواب وزیرخارجه فرانسه به این پرسش تاجر هموطن خود چه بوده است؟! بخوانید!
وزیرخارجه فرانسه در پاسخ میگوید؛ «خیر، بنده هیچ نگرانی نسبت به موفقیتآمیز بودن این سفر ندارم، مقامات ایرانی در هیچیک از جلسات مقدماتی به این مسئله اعتراض نکردهاند»! حالا بعد از یک آفرین بلند! به غیرت دینی و ملی دولتمردان کشورمان به ادامه پاسخ وزیرخارجه فرانسه توجه کنید! با کمال وقاحت دولت - و ملت - ایران را تحقیر کرده و میگوید؛ «دولت ایران به این سفرها احتیاج دارد و مطمئن هستم که هیچ اعتراضی نخواهیم شنید»! و با کمال تأسف باید گفت که هویت برخی از دولتمردان کشورمان را خوب شناخته بود و از جانب آنها در مقابل این تحقیر هیچ اعتراضی دریافت نکرد!
دراینباره، بازهم بخوانید!
روز دوشنبه 25 بهمنماه خانم «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که در شورای آتلانتیک شرکت کرده بود، میگوید؛ «ما نیز همراه آمریکا نسبت به ایران نگرانیهای مشترکی داریم و به عنوان کشورهای اروپایی تحریمهای خود علیه ایران را درباره موضوعات غیرهستهای پابرجا نگاه میداریم» و تاکید میکند که؛ « در برخی از موارد تحریمهای ما علیه ایران شدیدتر از تحریمهای آمریکا نیز خواهد بود»!
«مایکل پریجنت» کارشناس ارشد موسسه هادسون و افسر اطلاعاتی آمریکا در مصاحبهای به خبرنگاران اطمینان میدهد که «کشورهای اروپایی تاکید کردهاند تا وقتی ایالات متحده آمریکا اجازه ندهد به شبکه بانکی آمریکا دسترسی پیدا کنند، حاضر به تعامل اقتصادی با ایران نخواهند بود»!
و دهها نمونه دیگر از این دست که نشان میدهد دولت محترم بعد از امتیازهای نقدی که به آمریکا داد و در مقابل، فقط وعدههای نسیه گرفت، امروزه همان فرمول - بخوانید برجام 2 - را در رویکرد به اروپا، دنبال میکند و این دفعه «تکریم» میکند و «تحقیر»! میگیرد! و این همه در حالی است که آمریکا و متحدان اروپایی و دنبالههای منطقهای آنها از اقتدار ایران اسلامی کابوس میبینند و غرب آسیا چند سالی است که به ویترین شکستهای خفتبار آنان در مقابل ایران اسلامی تبدیل شده است... و این قصه سر دراز دارد.