سؤالهای هدفدار نقش مهمی در احساسات و رفتار ما دارند. وقتی در موقعیت خاصی قرار میگیریم دائماً ذهن مشغول سؤال پرسیدن است. اگر ذهن را به حال خود رها کنیم درنتیجهی سؤالهایی که میپرسد گاه فقط اضطراب و استرس را به ارمغان میآورد. اما اگر به سؤالها جهت بدهیم بسیاری از احساسات ما در کنترل ما خواهد بود و میتوانیم در آن لحظات خاص تصمیمات درستتری بگیریم.
مثلاً وقتی پشت ترافیک گیرکردهایم میتوانیم ذهن را رها کنیم تا دائم این پرسشها در آن خطور کند: چرا اینهمه ماشین باید جلوی من باشد، چرا مردم درست رانندگی نمیکنند، چرا مسئولین فکری به حال ترافیک نمیکنند، و….
و سؤالهایی و جملاتی از این قبیل که به آنها سؤالهای بیجواب و بیانتها گفته میشود. چون بسیاری از جوابهای آنها یا سودی ندارد و یا از حیطه قدرت و اختیارات ما بیرون است.
در مقابل میتوان از این موقعیت خاص بهره برد و با سؤالاتی هدفدار از آن لحظات استفاده کرد.
مثلاً: از خودمان بپرسیم: