مقدمه
مسئله ولایت و امامت از اهمیت بسیار در نظریهپردازی حکومت دینی برخوردار است زیرا اسلام مدعی داشتن نظامی یکپارچه و هدفمند برای تمامی شئونات زندگی بشری است و ازآنجاکه حکومت نقش تعیینکننده در حیات انسانها دارد و در پرتو حکومت حقه دینی است که میتوان کمال دین را پیاده نمود، بحث از حکومت و ولایت که در دیدگاه دینی و اسلامی از آن به امامت تعبیر میشود جایگاه خود را مییابد. متفکران شیعه و اهل سنت در این زمینه اختلافنظرهای جدی دارند که ریشه در مبادی مهمی دارد که از آن جمله نداشتن تعریف صحیح از امامت و ولایت و شئون مربوط به این امر است. این اختلاف بهقدری دارای اهمیت است که شهرستانی آن را بزرگترین عامل جدا شدن مسلمانان به دو گروه دانسته است.
مسئله امامت در قران و راویات فریقین نیز جایگاه ویژهای دارد. در حدیث مشهوری که شیعه و اهل سنت نقل کردهاند آمده است: هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. از نتیجهای که در این روایت برای نشناختن امام ذکرشده میتوان استنباط کرد که شناخت امام امر عادی نیست که هر کس به بهانهای از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند. چراکه نشناختن امام در این حدیث با مردن به مرگ جاهلی ملازم شده است و این حکایت و تعبیر دیگر از کفر کسی است که امام خود را نمیشناسد.
در قرآن نیز ایات بسیاری درباره امام و ولی امر به چشم میخورد. قران واژه امام را هم در معانی نیک بهکاربرده است چنانکه فرموده: و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین، و هم در معنای نکوهیده : و جعلناهم ائمة یهدون الی النار. اهمیت بررسی امامت از زبان قرآن آنجا آشکار میشود که خداوند میفرماید: یوم ندعو کل انس بامامهم... روزی که هر شخص را با امامش میخوانیم... از این بیان قران بهصراحت مشخص است که سرنوشت انسان در قیامت بهشدت با امام منتخب خود ارتباط وثیق دارد بهنحویکه او دنباله امام خود خواهد بود. حال اگر امام منتخب شخص اهل بهشت باشد مأموم نیز اهل بهشت خواهد شد و اگر امام اهل آتش باشد مأمومین نیز به همراه وی به آتش برده خواهند شد.
برای بحث از امامت و ولایت باید دانست که یکی از مهمترین عوامل ایجاد اختلاف در میان مسلمان در این موضوع مزبور روشن نبودن تعریف هر یک از طرفین از امامت و ولایت است. بهعبارتدیگر اختلاف در تعاریف و مفاهیم گاه باعث اختلافات عمیقی شده است حالآنکه اگر بهواقع مطلب نگاه شود مشاهده میشود که هر دو طرف یک ادعا را مطرح میکنند. البته این بدان معنا نیست که تمامی اختلافات با روشن شدن مفاهیم و تعاریف حل میشود. اما حداقل جلوی پاره از اختلافها از همان ابتدا گرفته خواهد شد به همین دلیل در این بخش به تعاریف و کلیات و مفاهیم مربوط به امامت میپردازیم.
معناشناسی واژه ولایت
ولی در لغت به معنای قرب و نزدیک شدن آمده است. البته قرابت دارای مصادیق بسیاری است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نزدیک شدن
- قرابت و آشنایی
- مالکیت
- نصرت
- پشت سر هم قرار گرفتن
- سرپرست
- اولویت
تعریف لغوی واژه امامت :
امام ازنظر لغت عرب عبارت است از هرکسی یا چیزی که در کارها به او اقتدا شود.در کتابهای لغت برای لغت امام مصادیق و کاربردهای ذیل بیانشده است
- قرآن کریم
- پیامبر اسلام
- جانشین پیامبر
- امام نماز جماعت
- فرمانده سپاه
- راهنمای مسافران
- چوب یا ریسمانی که در بنایی به کار میرود
- دانشمند
تعاریف اصطلاحی امامت و ولایت
ازنظر کلی میتوان تعاریف را به دو بخش عام و خاص تقسیم کرد.منظور از تعریف عام تعاریفی است که نبوت را هم شامل میشود اما تعاریف خاص شامل نبوت نمیشود
الف) تعاریف عام:
- امام کسی است که دارای رهبری عمومی دین و دنیاست
- امامت رهبری عمومی و بهطور اصیل برای یکی از اشخاص است
- امام کسی است که دارای رهبری عمومی در امور دین و دنیا به نیابت از پیامبر هست
- امامت رهبری عمومی درزمینهٔ ی دین بهصورت اصالت است نه بهصورت نیابتی از کسی که در سرای تکلیف است
- از این تعاریف به دست میآید که امامت از دیدگاه متکلمان شامل امور دنیوی هم میشود چنانکه شامل امور دینی نیز میشود بنابراین انتصاب سکولاریستی بودن امامت به برخی از مسلمانان صحیح نیست
- از جنبهی مشروعیت امامت نیز از جانب پیامبر است نه از جانب مردم حتی بنا بر دیدگاه اهل سنت چراکه آنها رأی مردم و شورا را کاشف ازنظر پیامبر میدانند نه مشروعیت بخش به خلافت و امامت.
ب) تعاریف خاص:
برخی نکات تکمیلی:
فلسفه امامت
متکلمان اسلامی اغلب وقتی امام و امامت را تعریف میکنند در تعاریف خود اهداف و فلسفهی امامت را نیز ذکر میکنند که اینگونه تعاریف را تعریف بهغایت مینامند چنانکه ذکر شد برخی ا ز متکلمان امام را رهبر عمومی در امور دینی و دنیوی دانستهاند که اشاره به فلسفهی امامت دارد از نگاه اهل سنت امامت صرفاً یک مقام عملیاتی است که از امور زیر میتوان بهعنوان فلسفهی آن نام برد:
- تنفیذ و اجرای احکام اسلامی
- پاسداری از مرزها
- اقامه حدود
- تجهیز نیروی دفاعی
- گرفتن زکات
- جلوگیری از آشوبطلبان، دزدان و راهزنان
- برقراری امنیت
- اقامه نمازهای جمعه و اعیاد اسلامی
- نصب قاضی و رفع خصومتها
- تقسیم ثروت و غنائم عمومی
- قبول شهادت شاهدان
ازنظر شیعهی امامیه حفظ نظام اجتماعی مسلمانان و برقراری عدالت اجتماعی و اجرای حدود الهی از اهداف امامت است لکن فلسفهی امامت منحصر در این امور نیست بلکه حفظ شریعت که تنها باوجود امام معصوم امکان دارد و همچنین بیان تفاسیر شریعت و احکام اسلام نیز از دیگر اهداف امامت است به دلیل اینکه امام جانشین و نائب شخص نبی است و ازآنجاییکه ولی و امام باید مسئولیتهای کسی که از جانب او به حکومت رسیده است را انجام بدهد و ازآنجاکه یکی از وظایف پیامبر تبیین و حفظ شریعت بوده است لذا باید امام هم برای این امور شایستگی داشته و به دنبال آن باشد بنابراین میتوان گفت نگاه اهل سنت به امام یک نگاه حداقلی است البته چنانکه ذکر شد نمیتوان به خاطر این اعتقاد آنها امامت را در نظر آنان صبغه سکولاریستی داد
فلسفه امامت در روایات
- حفظ شریعت از تغییر و تحریف: امام صادق از طریق پدرانشان روایت کردند که پیامبر فرمودند إنّ فی کلّ خلفٍ من امّتی عدلاً من أهل بیتی، ینفی عن هذا الدّین تحریف الغالین ، وانتحال المبطلین ، وتأویل الجاهلین
- اتمامحجت بر مکلفان: امام صادق و امام رضا علیهماالسلام فرمودند: إن آخر من یموت الإمام لئلا یحتج أحد على الله أنه ترکه بغیر حجة لله علیه
- هدایت درونی : امام باقر علیه سلام میفرمایند: لنور الامام فی قلوب المؤمنین أنور من الشمس المضیئة بالنهار، وهم والله ینورون قلوب المؤمنین، ویحجب الله عزوجل نورهم عمن یشاء فتضلهم قلوبهم، والله یا أبا خالد لا یحبنا عبد ویتولانا حتى یطهر الله قلبه ولا یطهر الله قلب عبد حتى یسلم لنا ویکون سلما لنا فاذا کان سلما لنا سلمه الله من شدید الحساب وآمنه من فزع یوم القیامة الاکبر.
- امام فلسفه خلقت : امام صادق علیه السلام میفرمایند: آنها (الارض) لا تبقى بغیر إمام إلا أن یسخط الله تعالى على أهل الارض أو على العباد،
ادامه دارد