یکی از مهمترین مسائل کلامی مسئله علم و دین و رابطه بین آنهاست. این مسئله بهطور خاص از دورانی که علم تجربی در اروپا رشد سریعتری پیدا کرد و منجر به مخالفت در مقابل برخی گزارههای کلیسا شد، اهمیت دوچندانی یافت. در اینکه موضع اسلام در مواجه با علم تجربی چیست کتابهای فراوانی نوشتهشده است اما این مسئله بهطور خاص اکنون موردنظر بنده نیست. بلکه موضوعی که در این گفتار کوتاه به آن خواهم پرداخت مسئله تکامل داروینی یا فرگشت است. این مسئله از جنبههای مختلفی قابلبحث است. ریشه تاریخی تکاملگرایی، مدارک تکامل، تحولاتی که این نظریه وجود داشته است و وضعیت کنونی آن در محافل علمی قابلبحث است. ازآنجاکه این نظریه منجر به شکاکیت و یا الحاد خود مطرح کننده شده و برخی از آن بهعنوان دستاویزی برای ترویج تفکر الحادی استفاده کرده و میکنند، مسائلی همچون تکامل و وجود خدا، اشرف بودن انسانها و تکامل، اخلاق و تکامل نیز موردبحث قرارگرفته و میگیرد.
میتوان گفت تفکر داروینیسم و نه لزوماً نظریه داروین بهعنوان بت در محافل علمی مخصوصاً غربی پرستش میشود بهطوریکه اجازه مطرحشدن هیچ نظری در مخالفت با آن داده نمیشود. بنده نیز در مناظرات گوناگونی که پیرامون تکامل و داروین داشتهام به مواردی برمیخوردم که طرف مقابل ادعا میکرد: اکنون تکامل بهعنوان یک حقیقت در جهان پذیرفتهشده لذا نباید در مورد آن گفتگو و بحث کرد. گرچه این شیوه جزم گرایانه در مواجه با یک نظریه تجربی، خلاف قواعد تجربی است اما در موردنقد جزئیتر آن در آینده صحبت خواهم کرد. آنچه در پایان این بخش برای عزیزان در نظر گرفتهام مستندی پیرامون برخی دانشمندان، معلمان و … است که صرفاً در مورد خلقت گرایی و یا به عبارتی کریشنیسم صحبتی کردهاند، اما یا از محافل علمی اخراج شده یا شغل خود را ازدستداده و یا تهدید شدهاند.
در مطالب آینده بهطور مفصلتری پیرامون داروین و تکامل و مباحث مربوط به آن گفتگو خواهیم کرد.