یکی از مسائلِ مرتبط با تکاملِ داروینی، مسالهٔ اخلاق است. لازمه نگاه تکاملی به انسان، تنزل دادن همهٔ آنچه در مورد انسان گفته شده - از جمله مسائل اخلاقی - به سطح حیوانی است. در این نگاه دیگر انسان تمایزی با حیوانات نداشته و اشرفیتی که دین برای او قائل بوده است انکار می‌شود درنتیجه فعل اخلاقیِ دلسوزانه نه تنها پسندیده نخواهد بود بلکه مخالف پیشرفتِ نسل بشریت قلمداد می‌شود.

در این نوشتار بخش کوتاهی از کتاب علم و دین نوشته ایان باربور پیرامون اخلاق تکاملی آمده است:

یکی از اصول تکامل داروینی انتخاب طبیعی است که در آن انسب (مناسب تر) یا اصلح، توسط طبیعت انتخاب می‌شود تا با ادامه پیدا کردن نسل او و حذف شدن غیر انسب ها نسل آینده به سمت اصلاح و تکامل پیش برود. بنابراین اگر انتخاب آگاهانه‌ی انسان در زمان حال بر آینده تأثیر می‌گذارد مساله ارتباطِ هنجارهای اخلاقی با تکامل اهمیت می‌یابد.

darwinاز این رو داروین از مخاطبان خود می‌خواهد تا آگاهانه الگویی را که بقیه‌ی طبیعت (غیر از انسان) نمونه‌هایی از آن را بدست می‌دهند، انتخاب کنند. او هشدار می‌داد که سیاست‌های عاطفی که از اشخاص ضعیف مانند افراد مریض یا معلول، حمایت می‌کرد از پیشرفت آینده جلوگیری می‌کند. این اعتقاد به خوبی با فلسفه اجتماعی فردگرایانه که در آن دوره متداول بود سازگاری داشت. اینگونه بود که نتایج فردگراییِ خشن، مفید قلمداد می‌شد. رقابت میان انسان‌ها و کشمکش تاریخی نژادها - یعنی پایمال کردن مستمر افرادی که از توانایی و انطباق کمتری با محیط برخوردار بودند از سوی افراد تواناتر و منطبق تر با محیط، و نیز بیرون راندن گونه‌های نازل تر به زیستگاه‌های نامطلوب و در بعضی موارد انهدام انواع پستر - ارزشمند تلقی می‌شد.

استعمارگرایی انگلستان بر اساس چنین مبانی‌ای توجیه پذیر بود. نوشته‌های اسپنسر در آمریکا تا حدودی به دلیل آنکه می‌توانست برای دفاع از تنازعِ رقابت جویانه‌ی سرمایه داریِ اقتصادِ آزاد به کار گرفته شود، پرطرفدار بود. وی که بقا از جهت زیست شناسی را معیار پیشرفت قرار داده بود نتوانست مبنای مناسبی برای رد توسل به اسلحه فراهم سازد درنتیجه تلاش کرد انسب بودن یک ملت را در میدان جنگ به ثبوت برساند...

علم و دین، ایان باربور، گزیده ای از فصل سوم

برای اطلاع بیشتر مقاله اخلاق در اسارت ژن ها را مطالعه کنید